تکنولوژی مدرن و صنعت آی‌تی در مقابل چشمان ما درست شبیه شیرخواره‌ای ‌ که بزرگ می‌شود و به مدرسه می‌رود، رشد می‌کند. این اتفاق با دست و پا زدن، خزیدن روی زمین، یاد گرفتن کم‌کم راه رفتن آغاز می‌شود و سپس به دویدن ختم می‌شود. حالا تکنولوژی جدید مبتنی بر صنعت آی‌تی و تراشه و الگوریتم در آستانه دویدن است. این رخداد قطعا همه چیز را تغییر می‌دهد، از رفتار تک تک ما گرفته تا مناسبات اجتماعی، از شیوه‌ای که ما زندگی می‌کردیم تا روشی که می‌اندیشیم. در حقیقت این اتفاق همین حالا افتاده است و در آینده شاهد بیشتر شدن آن خواهیم بود. تکنولوژی شیوه زندگی، کار، تحصیل، روابط اجتماعی، تفکر ما را تغییر می‌دهد و بسیاری پا  را فراتر نهاده و می‌گویند این رخداد بر سیم‌کشی مغز ما و تکامل ما تاثیر‌گذار خواهد بود.

ارتباطات و جامعه

نیم قرن پیش برای خبر گرفتن از کسی یا باید به در خانه‌اش می‌رفتیم، یا در نهایت از تلگراف استفاده می‌کردیم  اما ورود تلفن همه چیز را عوض کرد، تغییر به همین جا ختم نشد. برای درک بهتر موضوع خوب است فکر کنید آخرین باری که از تلفن خانه استفاده کرده‌اید کی بوده است. تا همین 20 سال قبل چیزی به اسم گوشی من معنی نداشت تلفن وسیله‌ای در خانه بود اما حالا ما در جیب‌مان تلفن داریم و از آن عجیب‌تر این است که این وسیله با خودش اینترنت دارد. حالا ما به جای نامه‌نگاری فیزیکی ایمیل می‌فرستیم و اصلا بعضی‌های‌مان ایمیل هم نمی‌فرستیم و از سرویس‌های پیام‌رسان استفاده می‌کنیم که در کسری از ثانیه پیغام ما را منتقل می‌کنند. این شیوه از زندگی برای کسب و کار ما بسیار مفید است اما معایب خودش را دارد. در حقیقت تاثیر این رخداد عمیق‌تر از چیزی است که در نگاه اول به نظر می‌رسد. شاید فکر کنید خب تکنولوژی ما را از پیاده رفتن به در خانه دوست‌مان راحت کرده یا برای کارمان نیازی نیست کسی را ببینیم و در خانه کار می‌کنیم و نیازهای‌مان را در یک پیغام تلگرام می‌گوییم. اصلا بیایید در باره همین پیغام حرف بزنیم؛ شما برای فرستادن این پیغام امروز از ترکیبی از حروف و شکلک‌ها استفاده می‌کنید تا منظور و حس و حال‌تان را به دوست‌تان منتقل کنید، این شیوه در تضاد با روش معمول و ذاتی منتقل کردن حس و حال ماست. خط ابتدا به شکل علائم و نقاشی‌ها و غیره اختراع و سپس تبدیل به حروف شد اما این شیوه هیچ نقشی برای انتقال حس وحال ما نداشت. ما حس و حال‌مان را مثل بقیه جانداران از طریق زبان بدن و تن صدا و غیره به طرف مقابل و اطرافیان‌مان منتقل می‌کردیم و برای این موضوع پرورش پیدا کرده‌ایم‌ اما حالا ماجرا عوض شده است و ما دوباره به سراغ نقاشی‌ها رفته‌ایم. استیکرها و اموجی‌ها نشان‌دهنده همین موضوع است اما اینها واقعا کمکی نمی‌کند. استیکر عصبانیت به طرف مقابل نمی‌گوید ما چقدر عصبانی هستیم و ماجرا چقدر جدی است. بنابراین ما بخشی از ارتباط را به لطف تکنولوژی از دست داده‌ایم و تکنولوژی روی زبان و خط‌مان تاثیر گذاشته است. تا زمانی که ماجرا به تلفن ختم شده بود و شما صدای شخص مقابل‌تان را می‌شنیدید، هنوز حس و حال از طریق تن صدا و لحن قابل انتقال بود اما حالا ما همه اینها را از دست داده‌ایم، توانایی‌هایی که در طی هزاران و میلیون‌ها  سال برای برقراری ارتباط موثر در ما رشد کرده‌اند را در طی دو دهه کنار گذاشته‌ایم و وظیفه‌شان را بر دوش چند نقاشی از حالت چهره گذاشته‌ایم. این رخداد قطعا روی همه چیز از جمله مغز، شیوه تفکر، ارتباطات اجتماعی و ساختار اجتماع و حتی تکامل ما تاثیر‌گذار خواهد بود.

شیوه تفکر
«نیکلاس کار» درباره کتابش با عنوان «کم عمق: چطور اینترنت مغز ما را تغییر می‌دهد» از تاثیر فرسایشی تکنولوژی بر توانایی تمرکزش می‌نویسد:« زمانی من یک شیرجه‌رو عمیق در دریای کلمات بودم‌ اما حالا با جت اسکی روی آنها اسکی می‌کنم.» روانشناسان هم از تاثیر عمیق این رخداد بر شیوه تفکر و مغز ما سخن می‌گویند. نخستین تاثیرش همان‌طور که نویسنده کتاب تحسین شده کم عمق می‌گوید بر توانایی تمرکز ماست. حالا زندگی ما و مغز ما چنان به تکنولوژی وابسته است که نمی‌توانیم برای چند لحظه مناسب فکر آنها را از مغزمان بیرون کنیم. محققان در تحقیقی دریافته‌اند، نسلی که در آستانه قرن بیست و یکم به سن و سال نوجوانی رسیده از سالمندان فراموش‌کار‌تر است. انتقال اطلاعات از ذهن خودآگاه به حافظه بلند‌مدت نیازمند فرآیند با همراهی زمان و تمرکز حواس است. ما درباره اطلاعات براساس اهمیت‌شان دوباره می‌اندیشیم و در مغزمان آنها را می‌شنویم و آن را از طریق موضوعات مرتبط به یاد می‌آوریم اما اگر حواس ما در طی این فرآیند مرتبا توسط اطلاعات جدید و متناقض پرت شود چطور؟ یک مطالعه که توسط دانشگاه کلمبیا انجام شده نشان می‌دهد، وقتی مردم فکر می‌کنند می‌توانند اطلاعات را از روی اینترنت به دست بیاورند، دیگر تمایلی برای به خاطر سپردن آن ندارند اما این تاثیر تنها به اطلاعات ختم نمی‌شود و آن‌طور که مشخص شده تکنولوژی حتی مغز ما را هم تغییر می‌دهد. در حالی‌که به نظر می‌رسد جهان مجازی به ما کمک کرده تا تبدیل به موجوداتی چند وجهی و چند مسئولیتی شویم‌ اما این رخداد قیمت خودش را دارد. مثلا تحقیقات اخیر به وسیله MRI نشان داده مغز افرادی که زیاد به اینترنت سروکار دارند، شبیه مغز کسانی است که به مواد مخدر معتادند. حتی یک مطالعه در سال 2011 نشان داد که برای دسترسی به اینترنت برخی افراد باعث بروز مشکلات روحی و جسمی جدی در آنها خواهد شد. مطالعه MRI روی مغز کاربران فیسبوک نشان می‌دهد مغز این افراد به طور غیر معمول به مسائل مربوط به دیگران اهمیت می‌دهد و نقاط مربوط در مغز آنها از افراد معمولی فعال‌تر ‌است. مطالعه کارآزمایی بالینی این افراد نشان می‌دهد حس حسادت در این افراد بیشتر است که با مطالعه MRI همخوانی دارد. همچنین مطالعه‌ای که در دانشگاه استنفورد انجام شد نشان می‌دهد مغز افرادی که به طور مستمر در جریان اطلاعات الکترونیکی هستند، در تمرکز و به خاطر آوردن دچار مشکل می‌شوند.

آموزش
شاید شما هم جزو آن دسته از افرادی باشید که دل‌تان برای تخته سیاه و گچ تنگ شده باشد. هر چند گچ تخته سیاه تاثیر مهمی در ایجاد مشکلات سلامت آموزش‌گران داشته است اما خب اینجا مساله اصلی مفهوم آموزش رودر‌رو است. رسانه‌ها معمولا گزارش می‌دهند که استفاده از اینترنت باعث ایجاد سهولت در آموزش و در دسترس بودن امکانات آموزشی برای همگان دارد. این موضوع درست است‌  اما چیزی که در این میان گم شده است، تاثیرگذاری آموزش رودر‌رو و چهره به چهره است. اینترنت به واقع فرصت خوبی برای آنهایی فراهم کرده است که ‌ ‌ جویای آموزش در هر زمینه‌ای هستند و این یکی از مواهب استفاده از اینترنت است. شیوه‌های مدرن آموزشی تعاملی و استفاده از رسانه‌های مختلف برای آموزش شیوه یادگیری ما را متحول کرده است. تحقیقات زیادی از موثر بودن این امکانات آموزشی جدید صحبت کرده‌اند. مخصوصا وقتی پای کودکان به میان می‌آید، از این امکانات می‌تواند برای آموزش بهتر استفاده کرد. همین طور اینترنت و تکنولوژی امکانات آموزشی را به مناطقی برده است که پیش از این هیچ دسترسی به آموزش نداشتند. اما این روی مثبت ماجراست، وقتی به آموزش کودکان نگاه می‌کنیم ماجرا وجه منفی مهمی دارد. روانشناسان بارها از اهمیت آموزش رو در رو و انسان محور برای کودکان سخن گفته‌اند. در حقیقت نقشی که کاریزما و شخصیت معلم و آموزشگر در شکل‌گیری شخصیت و علاقه‌مندی‌های کودکان و جلب توجه آنها به آموختن دارد انکار ناپذیر است. مطالعه‌ای در آمریکا در سال 2014 که در بیشتر از هزار مدرسه انجام شده بود، نشان داد که استفاده از تکنولوژی به عنوان وسایل کمک آموزشی تاثیر بسیار مثبتی دارد اما این تاثیر مثبت همین‌جا تمام می‌شود. در حقیقت شیوه‌های آموزش از دور و مجازی تمام تاثیر مثبت تکنولوژی و مواهب آن را از بین می‌برد و تاثیری در یادگیری کودک بدون حضور معلم ندارند. در حقیقت ما هنوز آنقدرها از طبیعت گسیخته نشده‌ایم که به آموختن درون اتاق و از طریق صفحه نمایش به تمام خو کرده باشیم. کودک نیاز دارد که با راهنمایی معلمش مستقیما به کشف جهان برود و تجربه کند و بیاموزد. به همین دلیل است که مدارسی با عنوان مدارس طبیعت این روزها در همه جای جهان و ایران در حال گسترش هستند. این مدارس مظهر استفاده خردمندانه از تکنولوژی در امر آموزش‌اند. یک مطالعه بین‌المللی نشان داده است که کودکانی که در این مدارس آموزش دیده‌اند، به مراتب بزرگسالانی منطقی‌تر خواهند شد. همین‌طور این کودکان نگاهی ساختارمندتری به جهان دارند و شیوه‌های علمی برخورد مسائل را بهتر می‌آموزند. این کودکان یاد می‌گیرند که با شیوه‌ای منطقی اطلاعات را تحلیل کنند و هیچ شایعه‌ای را بدون دلیل نمی‌پذیرند. در این راه البته استفاده از تکنولوژی مدرن به عنوان وسایل کمک آموزشی بسیار مفید خواهد بود اما تکیه بر اینترنت و تکنولوژی‌های جدید برای جایگزینی شیوه‌های قدیمی آموزشی موضوعی است که تاثیر منفی بسیاری خواهد داشت.

ماهیت انسانی

هیچ جنبه‌ای از ماهیت انسانی ما نیست که توسط تکنولوژی و اینترنت تغییر نکرده یا در معرض تغییر نباشد. تکنولوژی می‌تواند ماهیت انسانی و ویژگی‌های ما را به عنوان یک موجود تغییر دهد. تصورش چندان سخت نخواهد بود اگر به گذشته انسان نگاه کنیم؛ برای حدود 190 هزار سال اجداد ما با شکار کردن و دویدن ‌ در دشت و بیابان و جمع کردن مواد گیاهی زندگی کرده‌اند. سپس از حدود 10 هزار سال قبل کشاورزی ظهور کرد و تاثیر عمیقی بر ماهیت انسانی ما گذاشت اما کماکان ماهیت کار جسمی و بدنی را با خودش داشت اما از نیم قرن پیش تکنولوژی شیوه کار و تعامل و زندگی ما را از جنبه‌هایی که در بالا گفته شد تغییر داد. حالا ما از پشت میزهای‌مان ‌ یا حتی در خانه‌های‌مان کار می‌کنیم. ما همچنین می‌توانیم از ورای عینک گوگل به جهانی سرشار از اطلاعات بنگریم و با اسکلت‌های رباتیک پوشیدنی تبدیل به ابرانسان شویم. این موضوعات در دراز مدت تاثیر چشم‌گیری در آنچه شکل دهنده انسانیت ماست خواهد گذاشت. یک مطالعه که اخیرا در ایسلند انجام شده نشان می‌دهد انتخاب طبیعی به طور ذاتی برخلاف آموزش عمل می‌کند. یعنی ژن‌هایی که ما را برای آموزش طولانی مدت آماده می‌کنند، بر زادآوری ما تاثیر منفی می‌گذارند. در نتیجه افراد آموزش دیده فرزندان کمتری دارند و ژن‌های این افراد به تدریج کمتر و کمتر خواهد شد. این موضوع به این دلیل رخ می‌دهد که نیاز به بقا و تولید مثل و پراکندن ژن‌های‌مان نخستین انگیزه ذاتی ما از زندگی به عنوان موجود زنده است.

 

منبع: همشهری