حکیم ابوالقاسم فردوسی
حکیم ابوالقاسم فردوسی
❇️ شاعر بزرگ ایران زمین
حکیم ابولقاسم فردوسی، یکی از چهار یا پنج شاعر طراز اول ایران و از بزرگترین حماسهسرایان جهان، در حدود سال 329 یا 330 ه.ق در یکی از روستاهای اطراف شهر طوس به نام باژ(که امروز فاز نامیده می شود) به دنیا آمد. تاریخ تولد او در بعضی منابع 320 ه.ق نوشتهاند؛ با تحقیقاتی که نویسنده و محقق فرزانه آقای دکتر محمدامین ریاحی رئیس سابق بنیاد شاهنامه بعمل آورده و در کتاب سرچشمههای فردوسی شناسی درج شده است تاریخ تولد فردوسی به احتمال نزدیک به یقین همان تاریخ 329 یا 330 ه.ق است.
پدر فردوسی یکی از دهقانان طوس بود و خود فردوسی هم از دهقانان طوس بشمار میآمد. فرزندان دهقانان با آداب و رسوم ایرانی پرورش مییافتند و نگهبانان سنن و فرهنگ ملی ایرانی بودند. در سالهای جوانی فردوسی وقتی او شانزده یا هفده ساله بود، به سال 346 ه.ق، حاکم نیمه مستقل طوس ابومنصور محمد ابن عبدالرزاق دستور جمعآوری روایات مربوط به ایران باستان یا شاهنامه را صادر کرد و قبل از این که فردوسی نظم شاهنامه را صادر کند یک شاهنامه منثور فراهم آمد که روایات شاهنامه در آن به نثر نوشته شده است. بعد از تدوین این شاهنامه که به شاهنامه منثور ابومنصوری معروف است، دقیقی طوسی نظم شاهنامه را آغاز کرد، ولی در همان آغاز کار در حدود سال 368 یا 369 ه.ق به دست یکی از غلامان خود کشته شد. فردوسی که در این تاریخ چهل سال داشت و پیش از این که به لقب فردوسی شهرت پیدا کند به نام حسن شناخته میشد، تصمیم گرفت کار ناتمام دقیقی را بانجام برساند. فردوسی قبل از مرگ دقیقی بعضی از داستانهای شاهنامه را به طور پراکنده و جداگانه به نظم درآورده بود، ولی پس از کشته شدن دقیقی تصمیم گرفت این کار را به طور منظم از سر بگیرد و در مقدمه شاهنامه نیز با احترام از دقیقی و کار با ارزش او یاد میکند.
مأخذ اصلی و مبنای شاهنامه فردوسی، همان شاهنامه منثور ابومنصوری است که نسخه منحصر به فرد آن را منصور ابن محمد، پسر ابومنصور محمدابن عبدالرزاق، که فردوسی از وی به عنوان «مهتری گردن فراز» یاد میکند در اختیار فردوسی گذاشت. تاریخ آغاز تدوین شاهنامه 370 ه.ق است و فردوسی پس از قریب پانزده سال، در حدود سال 384 ه.ق نخستین نسخه آن را به پایان میرساند.
ازجمله افسانههایی که درباره فردوسی و اثر جاویدان او شاهنامه بر سر زبانهاست، این است که فردوسی شاهنامه را به دستور یا سفارش سلطان محمود غزنوی به نظم درآورده و محمود به او وعده داده بود که در ازای هر بیت یک دینار(سکه طلا) به او صله داده شود، اما در پایان کار به سبب تفتین بدگویان که نسبت رافضی یا معتزلی یا مداح گبریان(زرتشتیان) به فردوسی داده بودند، محمود به جای شصت هزار دینار طلا، شصت هزار درهم نقره برای او فرستاد و فردوسی که هنگام وصول این صله از گرمابه بیرون میآمد، آن را بین آوارندگان صله و کارگران گرمابه و فقاع فروش تقسیم کرد. در دنباله این افسانه آمده است که محمود سالها بعد از کرده خود پشیمان شد و شصت هزار دینار مقرر را برای فردوسی به طوس فرستاد، اما کاروان صله سلطان محمود هنگامی وارد طوس شد که جنازه فردوسی را از دروازه دیگری بیرون میبردند.
نویسنده سرچشمههای فردوسی شناسی معتقد است که فردوسی ده سال پس از پایان نخستین تدوین شاهنامه، با افزودن قسمتهای دیگری بر آن طی این ده سال، تصمیم میگیرد شاهنامه را به سلطان محمود غزنوی اهدا کند و درباره علت این تصمیم مینویسد از مقایسه موارد مختلف شاهنامه برمیآید که آن روزها تلخترین ایام عمر شاعر بود. ضعف پیری از یک سوی و تنگدستی و درویشی از دگر سو به او روی آورده بود و فرزند 37 سالهاش نیز در همان روزها از دست رفته بود. تاریخ اهدای شاهنامه به سلطان محمود در حدود سال 400 ه.ق است و با توجه به تاریخ آغاز نظم شاهنامه در سال 370 ه.ق، این بیت از اشعار فردوسی که «بسی رنج بردم در این سال سی، عجم زنده کردم بدین پارسی» گویای تاریخ اهدای شاهنامه به محمود غزنوی است. اما سلطان محمود انتظار شاعر را بر نمیآورد و فردوسی هجونامهای درباره او میسراید، که بعضی از پژوهشگران درباره صحت آن اظهار تردید کردهاند.
شاهنامه فردوسی که از سه بخش اساطیری(از عهد کیومرث تا ظهور فریدون) و عهد پهلوانی(از قیام کاوه تا مرگ رستم) و دوران تاریخی(از اواخر عهد کیان به بعد) تشکیل میشود، بیتردید یکی از شاهکارهای ادبی جهان است. شاهنامه فردوسی به سی زبان منتشر شده و بیشتر این ترجمهها گزیدهای از داستانهای شاهنامه است. نخستین ترجمهها از شاهنامه فردوسی که شامل گزیدهای از داستانهای شاهنامه بود، در سال 1785 میلادی به زبان انگلیسی و در سال 1793 میلادی به زبان آلمانی منتشر شد.